مجلس اسلامی کلیات لایحه ارتجاعی – اسلامی خانواده را با حذف دو ماده 23 و 25 که بیشترین اعتراضات را برانگیخته بود، به تصویب رساند. به این ترتیب هنوز شرط اجازه همسر اول برای اختیار کردن همسر دیگر لازم است و مساله مالیات گرفتن از مهریه های بالا نیز منتفی شد. البته دو بند دیگر نیز مورد اعتراض بود که تغییری نیافت. یکی عدم لزوم ثبت صیغه و دیگری ممنوعیت ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی. این اتفاق را چگونه باید تحلیل و تعبیر کرد. پیروزی برای زنان؟ عقب نشینی رژیم اسلامی در مقابل جنبش حقوق زن؟ مماشات بخشی از جنبش حقوق زن با رژیم اسلامی؟
بعنوان یک فعال جنبش آزادی زن، بعنوان یک فعال سیاسی علیه رژیم اسلامی، بعنوان یک حزب کمونیستی که برای آزادی بی قید و شرط و برابری کامل و واقعی زن و مرد مبارزه می کند، باید به این سوالات پاسخ گفت. پس از آنکه لاریجانی اعلام کرد که لایحه خانواده برای بررسی مجدد به کمیسیون حقوقی- قضایی بازگردانده میشود، هیاهوی بسیاری برپا شد. فعالین جنبش حقوق زن که یا در مجلس حضور داشتند و یا از این اقدام دفاع می کردند، رسانه های طرفدار جنبش "اصلاحات" و برخی از جریانات چپ هوچی آنارکو پاسیفیست این حرکت را یک پیروزی برای جنبش زنان نامیدند. با آب و تاب و عبارات دهان پر کنی چون "تسخیر مجلس" و "واقعه تاریخی" از این حرکت یاد کردند.
ما در همان زمان گفتیم که این نه تنها یک پیروزی تاریخی نیست، بلکه حتی یک پیروزی ساده نیز بشمار نمی آید. اکنون مجلس دو ماده مورد بیشترین اعتراضات را حذف کرده است. اما صحنه آرام است. هیاهو و هیجانی در نشر این خبر منعکس نشد. چرا؟ مگر نه اینکه حقوقدانان تیم مذاکره داوطلب همکاری و ارائه اصلاحات شده بودند؟ مگر نه اینکه این دو بند بیشترین اعتراض را برانگیخته بود؟ آیا نباید با ترازوی جنبش ملی – اسلامی همین مثقال تغییر را نیز جشن گرفت؟
بنظر میرسد که فعالین این عرصه خود دریافته اند که هیاهو بر سر حذف این دو ماده، هیاهو بر سر هیچ و پوچ است. با حذف این دو ماده زنان در موقعیت دیروز خود قرار گرفته اند، موقعیتی که موجب شکل گرفتن یک جنبش وسیع اعتراضی شده است. موقعیت بی حقوق و سرکوب شده ای که شهره خاص و عام است. این فعالین با راه اندازی این کمپین معین علیه لایحه خانواده عملا رژیم را در موقعیت بهتری قرار دادند. چگونه؟ این ارزیابی مطمئنا با اعتراض این فعالین روبرو خواهد شد. کما اینکه تحلیل تاکنونی ما در رابطه با این کمپین بعضا بعنوان غرض ورزی تعبیر شده است. این تعبیر نه درست و نه منصفانه است. ما واقفیم که این فعالین یک تلاش شبانه روزی را علیه این لایحه سازمان دادند. مساله بر سر نفس تلاش نیست. معضل بینشی است که بر این تلاش و کمپین حاکم است و روشی که برای مبارزه اختیار شد.
فعالین این عرصه در مبارزه علیه لایحه ارتجاعی – اسلامی خانواده به دفاع از اسلام برخاستند. این دفاع را ممکن است برخی به دلایل تاکتیکی توجیه کنند. اما مساله اینجاست که این تاکتیک و تاکتیک های مشابه از بینش تقلیل گرایانه و تنگ نظرانه حاکم بر جنبش اصلاح طلبی ناشی می شود. ایجاد توهم در مورد یکی از ریشه های مهم و اصلی ستم و سرکوب، برای گرفتن یکی دو امتیاز ناقابل یک انتقاد اصلی ما به این گرایش است. این سنت جنبش ملی – اسلامی است که میکوشد اسلام را از زیر تیغ حمله و نقد برهاند و مشکلات را بر سر تعبیر قشری از اسلام خراب کند. اسلام زن ستیز است. اسلام بشدت ارتجاعی و ضد زن است و تا زمانیکه قوانین و نظام حاکم بر جامعه از اسلام نشات می گیرد و یا با اسلام تداعی می شود، زنان روی آزادی و برابری را نخواهند دید. صحبت ما با این فعالین اینست که اگر نمیتوانید، بدلیل امنیتی، اسلام را علنا نقد کنید، لطفا از آن دفاع نیز نکنید.
نقد پایه ای دیگر ما به این گرایش و کمپین شیوه ای است که برای مبارزه اختیار می کنند. بجای سازماندهی یک جنبش توده ای، بجای درگیر کردن نسل زنانی که هر روزه با این رژیم در حال جنگ و گریز اند، بجای بیان نارضایتی عمیق این زنان از اوضاع، اینها مبارزه را به چند بند حقوقی محدود می کنند و از مطالبات پایه ای زنان، از جمله حجاب اجباری و آپارتاید جنسی حتی اسم نیز نمی برند. در مبارزه علیه این حقوق نیز تقلیل گرایانه برخورد می کنند. بجای مخالفت پایه ای با تعدد زوجات، صیغه، مهریه و شیربها و غیره، آنها بر شرط اجازه همسر اول و ثبت صیغه تمرکز می کنند. به این ترتیب هر چه رژیم عرصه مبارزه را تنگ تر می کند و وضعیت حقوقی را عقب تر می کشد، مطالبات این گرایش و کمپین و نقدشان تقلیل گرایانه تر، تنگ تر، محدود تر و عقب تر می رود. این هزینه ای است که این گرایش در پیگیری این روش و بینش می پردازد. این روش تقلیل گرایانه رفرمیستی است.
لایحه خانواده، علیرغم شرایط سخت مبارزه، موقعیت مناسبی برای سازماندهی یک جنبش توده ای علیه تعدد زوجات و صیغه فراهم کرد. این فرصت بهدر رفت. اگر فعالین این روش را پیش نمی گرفتند، احتمالا رژیم این لایحه را به همان شکل تصویب می کرد. اما روش دیگر مبارزه امکان می داد که جنبش آزادی زن چند قدم در مبارزه توده ای و سازمانگری توده ای بجلو رود. اگر فرضا برخی فعالین زن در مجلس تحصن می کردند، یا خود را بمدت چند ساعت با زنجیر به صحن مجلس می بستند و خواهان لغو تعدد زوجات و صیغه بطور کلی می شدند، تاثیر دیرپا تر و عمیق تری در پیشروی جنبش آزادی زن می گذاشتند. اشتباه نکنید! ما متوهم نیستیم که با این حرکت می شد به لغو تعدد زوجات و صیغه دست یافت، خیر بهیچ وجه. هدف لغو این قوانین بطور بلافاصله نیست. هدف تعمیق و گسترش جنبش توده ای زنان حول مطالباتی پایه ای تر است. با این حرکت ما این امکان را بوجود می آوردیم. اما این گرایش و فعالین و سردمداران آن در عوض با مذاکره و التماس و درخواست از این باصطلاح نمایندگان در عمل به رژیم سرکوبگر و ضد زن کمک کردند تا چهره یک رژیمی که به حرف زنان گوش داده است و خواست آنها را پیاده کرده است، از خود ترسیم کند. فعالین این کمپین اکنون توجیه شان برای شکایت بیشتر چیست؟ حرف شان را شنیده اند!
برخی از فعالین گلایه و شکایت می کنند که توده زنان به کمپین آنها بی توجه بوده اند. دلیل آن روشن است. این مطالبات با آنچه توده زنان و بخصوص نسل جوان که از نظر سیاسی – اجتماعی فعالترین بخش جامعه است، خواهان اند، بی ربط بود. این کمپین نمی توانست این بخش را بخود جلب کند. آنها خواهان آزادی عمیق تر و وسیع تر اند. آنها این ترازوی مثقالی را قبول ندارند. آنها بدرست به این رژیم ذره ای اعتماد ندارند. بینش حاکم بر این کمپین، مطالبات آن و روشی که پیش گرفت با خواست این بخش به هیچوجه خوانایی ندارد.
کمپین یک میلیون امضاء می تواند خود را از این تقلیل گرایی، تنگ نظری و افق محدود برهاند. این کمپین توانسته است تقلاها و تحرکی در جامعه بوجود آورد. توانسته است چتری بسازد تا فعالین و مدافعین حقوق زن را بخود جلب کند. برگزیدن چنین روش هایی اما نتایجی مخرب برای این کمپین در پی خواهد داشت. اعتماد و علاقه و توجه نسل جوانی که به کم رضایت نمی دهد، حاضر نیست اسم تقلیل گرایی و محدود نگری را مبارزه بگذارد، امیال و افق وسیعتری از آزادی و برابری و جامعه دلخواه اش دارد را از دست میدهد. مومنتوم و دینامیزمی که تاکنون موجب تحرکات نسبتا وسیعی شده است را از دست می دهد.
گرایش رادیکال و آزادیخواه کمپین یک میلیون امضاء باید محکم تر و قاطع تر بر سر تاکتیک ها و استراتژی مبارزه وارد جدل شود. نباید انرژی جنبش را به تحلیل برد. تنها حاصل این افق و روش های محدود، تقلیل گرایانه و تنگ نظرانه چنین خواهد بود.*